ابتدا باید بگویم که به تمام شاهان میتوان افتخار کرد مگر نادرشاه افشار.چراکه تنها چیزی که میدانست جنگیدن و خونریزی بود.اونه سبب پیشرفت فرهنگ ،نه چهره واقعی ومهربان اسلام به جهان و نه... شد.
تنها کار او این بود که با بی عدالتی و خیانت به جای پادشاه صفوی خود را شاه نامیدوپس از ان به کشور گشایی،نشان دادن چهره وحشی و نازیبای اسلام و کشتار سربازان ایرانی وخارجی پرداخت. همین وبس.
اما به دلیل رشته تحصیلی و علاقه زیادم در حوضه تاریخ و جستجو هایی که در اینترنت انجام دادم متوجه شدم عده ای از جوانان با هر قومیت واصالتی بدون دانشویا دانش اندک در زمینه تاریخ و قومیت شناسی باتعصب به قوم خود و افکاری عجولانه و بی فکرانه و کودکانه به ساخت وبلاگ نشر هر مطلب درست ونادرستی کرده اند.چرا که کشتن و خون ریزی را نشانه افتخار میدانند وبا نشر این مطالب به گمرا هی خود ودیگران دست میزنند. پس با تحقیقاتی که کرده ام این موضوع را ب صورت دقیق و کوتاه شرح میکنم:
ابتدا در خصوص واژه لک تو ضیح بدهم که بعضی میگویند لک،لک است.بعضیلر وبعضی کرد.
با تو جه به نوشته محقق المانی دکتر مارتین وان برونسین ریشه واژه کرد از رمه دار و گله دار می اید ودر قدیم به مردمی که در نواحی گله دار وکوچ گرا زندگی میکرده اند کرد میگفتند وکلا به تمام لر ها وترک ها و... که در نواحی زاگرس تا دریاچه وان درترکیه بوده اند کرد(رمه دار)میگفتند.این حرف را میتوان بر طبق گفته های میرزا محمد حسین مستوفی نیز اثبات کرد که در کتاب مر بوط به امار تمام لرها و لک ها و کرد زبانان را کرد نامیده.که مطمعنا به معنی کوچ نشینی انها بوده و نه اصلیت. کرد در قدیم بر عکس حال عموما به کسانی که کردی حرف میزدند نمیگفتندکه البته امروزه فقط به کسانی کرد گفته میشود که کردی سخن میگویند.
همچنین باید عرض کنم طبق گفته اقای شیروانی یکی از شاخه های لر لک است.که با اراعه کلییه ی مدارک در کتاب اقوام شناسی ذکر شده.
پس تا اینجا میشود گفت:لک یک قومیت نیست یا شا خه ای از لر ها است.
هم چنین در دوران صفویه حاکمیت اکثر نواحی کرد نشین یا به دست خوانین لر بزرگ ویا خوانین ترک اداره میشده. وکرد ها عمدتا در مرز ها ی غربی جا بجا میشده وبه عنوان سرباز به حفظ و پاسداری مرز ها میپرداختند.
و همچنین هیچ کتاب و هیچ نویسنده ای در خصوص کرد بودن نادر شاه ادعایی نکرده.
باید گفت که نادر شاه یا ترک و یا لر(بختیاری )بوده است.
درخصوص ترک بودن او نمیتوان ادعایی کرد که دو دلیل بسیار مهم وجود دارد:
-حکومت صفوی حکومتی ترک تبار بوده ودر نتیجه ترک های ایران از حکومت صفوی به طور مطمعن حمایت میکردند.و تن به خیانت به پادشاهانی از تبار خود نمیداده اند و اگر نادر قصد پادشاهی داشت میبایست ابتدا متحدانی را برای خود میداشت که بهترین متحدان قوم و تیره او بوده.
-نادر شاه در زمان حکومت خود با وجود قدرت زیاد ترک ها،واگر خودش هم ترک بوده باشد باید بیشتر مقام های نظامی حکومت تازه تاسیش را به خوانین ترک میداد که از این ها هیچ خبری نبوده است.
همچنین او در اکثر جنگ ها چه با عثمانی هادو چه در فتح وحشیانه هند وقندهار و تعقیب افغان ها اکثر مناسب را به بختیاری ها داده بود.
از جمله ی این مقامات میتوان به
وزارت اصفهان،فرماندهی سواره نظام،سفیر مادام در هند،فرماندهی جنگ در حمله به عثمانی،واکثر نزدیکانش اشاره کرد که این به اطمینان از این خاندان بوده است همچنین پس از وی جانشینش نیز به همین صورت به اکثر افراد بختیاری مقامات و پست های بالا میداده است.
انچنان که پس از ضعیف شدن این حکومت خونریز و وحشی که اندک مدتی نیز حکومت کرده میتوان مشاهده کرد که فر ماندهی اکثر نیرو های نظامی بر عهده ی بخیاری ها بوده به این صورت که:
کریم خان زندایلخان طایفه زندیه یا زندیان که شاخه از ایل لر میباشدبه همراه علیمردان خان ،خان نیرو های بختیاری،و ابو الفتح خان حاکم اصفهان و عراق در طی یک سری در گیری ها وتوافقاتی حکومتی زندیه به پادشاهی محمد کریم توشمال(توشما در زبان لری به معنای کسی است که نو عی ساز میزند) تشکیل شد که وی پس از پادشاهی به کریم خان زند ووکیل الرعایا شهرت یافت .حکومتی 46ساله با عدل و عدالت که بر عکس پادشاه لر و ستمگر لر قبل از خود(نادرشاه) حکومتی قوی و با صلح ایجاد کرد حکومتی که حتی نخست وزیر بزرگ قاجار،امیر کبیر را واداشت تا این سخن را به تحسین کریم خان زند به زبان بیاورد که:
ای کاش هر چند سال یک بار یک شیر لر به مانند کریم خان زند
زاده میشد تا مردم مدتی طعم عدالت را میچشیدند.
تصویر نادرشاه افشار
تصویر کریم خان زند
لطفا هر کس نظر یا پیشنهادی داره در قسمت نظرات بنویسه .
- ۹۶/۰۴/۳۰